به تو چه؟!

ساخت وبلاگ
وام ازدواج/متعلق به من (نیلوفر)است/دلیل ندارد که وامم را به علت بی برنامگی خانواده ام به آنها دهم! جالب است که طلبکار هم هستند،اگر وام من 3 میلیون یا اصلا وامی نبود چه میخواستند بکنند! خیلی برایم عجیب است. تنها یک دختر دارند ولی نسبت به وامم برنامه میچینند! همیشه میگویم و خواهم گفت که هدایا میلاد را برای مامان و برععکس و پدر را برای همه مان حفظ کن/این حرف ها حمل بر شکر گزاری نکردن نیسن که بی نهایت بار هم که بگویم خدایا شکرت ،بازهم کم است/ولی رک بگویم زورم می آید که برای تنها یک دخترشان هیچچچچچییی نگذاشته اند کنار و تازه چشم به وامی که میگویم خودم میپردازم دوخته اند.اینهارا میگویم که در دل و مغزم نماند. ولی حس میکنم که مادرم به شدددددددددددت به من حسادت میورزد،حتی از کباب خوردنم، تا دید کباب خوردم،گفت با لحنی هی برو گوشت بخور.........یا توکه چشمانت از چشمان من هم کوچکتر شده(به جای اینکه بگوید دخترم بی ارایش هم زیباست) گاهی حس میکنم مینا راست میگفت که اگر بمانی وضعت از من بهتر نمیشود،من را از سن 25 اینگونه کرد مامان،مینارو 33، و هر کاری کردم یا فضولی میکند و وقتی میفهمد راضی نیست، مثل تو ارشد نگرفتی که، توکه موندی که،یکسال موندی.......... حالا باز میلاد میگه مامان یکسال دیگه بشینم کنکور بخونم.....! کارهای من برایش کسر شان و آبروست، کارهای میلاد برایش دلبری و حالا یه کاری کردو تلاششو به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 144 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 20:40